آروین گلمآروین گلم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

به دنیا آمدی تا دنیای من شوی...

شیطونک من و بازی های بیرون خونه

جیگر مامان، دوباره اومدم ولی این بار با عکسای قشنگت در طبیعت زیبای خدا. یک روز تعطیل دوباره به اتفاق مامان جون اینا رفتیم روستای رود البته این بار دایی امیر و زهره جون هم با ما بودن و حسابی به همه خوش گذشت. تو و آرشیدای گلم هم خوب بازی و شیطنت کردین. یک روز بهاری که بارون باریده بود و با هم رفتیم پارک، تا چشمت به این گودال آب افتاد، یه چوب برداشتی و شروع کردی به نقاشی کشیدن روی زمین و همین طور که می کشیدی توضیح می دادی قند عسلم. یک روز هم یک پاک کن پیدا کردی و گفتی بیا بازی کنیم منم یه طرف میز تنیس وایستادم و کلی سرگرم شدی. و اما ادامه عکس ها: ...
25 خرداد 1395

آروین من در خونه

سلام عشقم، نفسم، عمرم نازپسرم امروز اومدم تا یه پست بذارم از کارها و بازی هایی که معمولاً در خونه انجام می دی. این روزا که هوا خوبه خیلی وقت ها می ریم بیرون ولی وقت هایی رو هم که در خونه هستیم بیکار نمی شینی و یا خودت بازی می کنی یا با من و بابایی. یکی از بازی هایی که خیلی علاقه داری بازی با لگو هست. چون دیدم به لوگو خیلی علاقه داری رفتم و یکی دیگه مثل قبلی خریدم آخه همیشه وقتی همه لگوهات رو روی هم می چیدی می گفتی حالا چی کار کنم. دیشب با بابایی یه برج بلند درست کردین ولی تا اومدم عکس بگیرم برج به دست شما گل پسر فرو ریخت. البته مامان عکاست همیشه آماده عکس گرفتنه، مثل این عکس ها که مربوط به بازی با بدمینتون و بادکنک می شه که...
24 خرداد 1395

سفر مشهد

سلام قند عسلم، ناز پسرم، گل پسرم جیگر مامان ببخشید مدتیه نتوستم بیام پست جدید بذارم. کلی عکس از روزای خوب زندگیمون به یادگار مونده که واقعاً نمی دونم چه طور می شه تموم خاطرات قشنگمون رو در وبلاگت قرار بدم. خیلی از خاطرات قشنگ ما فقط در قلب و ذهنمون می مونه و حتی بیان تموم احساساتی که نسبت بهت دارم در قالب کلمات نمی گنجه. نفسم، سفری که به مشهد داشتیم خیلی عالی بود هم زیارتی بود و هم سیاحتی. البته تو گل پسر رو علی رغم میل باطنیمون مجبور شدیم موقعی که می خواستیم حرم امام رضا (ع) بریم در هتل با آقاجون تنها بذاریم. آخه ساعت دوازده نیمه شب رفتیم حرم. مشهد حسابی بهت خوش گذشت. از رقصدن در پارک بگیر تا فرار از دست من به خاطر ا...
23 خرداد 1395
1