شیطونک من و بازی های بیرون خونه
جیگر مامان، دوباره اومدم ولی این بار با عکسای قشنگت در طبیعت زیبای خدا. یک روز تعطیل دوباره به اتفاق مامان جون اینا رفتیم روستای رود البته این بار دایی امیر و زهره جون هم با ما بودن و حسابی به همه خوش گذشت. تو و آرشیدای گلم هم خوب بازی و شیطنت کردین. یک روز بهاری که بارون باریده بود و با هم رفتیم پارک، تا چشمت به این گودال آب افتاد، یه چوب برداشتی و شروع کردی به نقاشی کشیدن روی زمین و همین طور که می کشیدی توضیح می دادی قند عسلم. یک روز هم یک پاک کن پیدا کردی و گفتی بیا بازی کنیم منم یه طرف میز تنیس وایستادم و کلی سرگرم شدی. و اما ادامه عکس ها: ...